فوران احساساتم !
بعضی لحظه ها هست که باید خودتو شبیه یه کوه محکم نشون بدی ،
اما در درونت ذره ذره آب میشی.
یا اون لحظه هایی که باید تو چشم دیگران نگاه کنی و لبخند بزنی ،
انگار نه انگار که چیزی شده.
اون لحظه ها ، لحظه های گندین که کش میان ، که تموم نمیشن ،
که گند میزنن به همه جای زندگیت ...
که تابستونو زهرمارت میکنن ...
خستم ... خسته ...
+ موقتیه این حال *:)
من نمیزارم از پا بندازیم تابستون ، فقط 61 روز ِ دیگه ...
نظرات شما عزیزان: